اندیشه فردا

سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی ، مدیریتی

اندیشه فردا

سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی ، مدیریتی

مدل توسعه اسمیت: تقسیم کار و مبادله

دام اسمیت(1) - یکی از مشهورترین اقتصاددانان خوشبین کلاسیک - اولین کسی است که یک تئوری اقتصادی جامع و سیستماتیک را ارائه داد که پایه و اساسی برای پیشرفت‌های آتی در این زمینه بود. همچنین او اولین نظریه رشد و توسعه در مکتب کلاسیک، را نیز ارائه کرده است. تئوری توسعه اقتصادی او را می‌توان نظریه گذار از فئودالیسم به صنعتی‌شدن دانست. آدام اسمیت اولویت‌های سرمایه‌گذاری را در کشاورزی، صنعت و تجارت می‌دانست زیرا معتقد بود به دلیل نیاز فزاینده‌ای که برای مواد غذایی وجود دارد کمبود آن (و تاثیرش بر دستمزدها) می‌تواند یکی از موانع اصلی توسعه باشد.

آدام اسمیت(1) - یکی از مشهورترین اقتصاددانان خوشبین کلاسیک - اولین کسی است که یک تئوری اقتصادی جامع و سیستماتیک را ارائه داد که پایه و اساسی برای پیشرفت‌های آتی در این زمینه بود. همچنین او اولین نظریه رشد و توسعه در مکتب کلاسیک، را نیز ارائه کرده است. تئوری توسعه اقتصادی او را می‌توان نظریه گذار از فئودالیسم به صنعتی‌شدن دانست. آدام اسمیت اولویت‌های سرمایه‌گذاری را در کشاورزی، صنعت و تجارت می‌دانست زیرا معتقد بود به دلیل نیاز فزاینده‌ای که برای مواد غذایی وجود دارد کمبود آن (و تاثیرش بر دستمزدها) می‌تواند یکی از موانع اصلی توسعه باشد.
مفاهیمی چون دست نامرئی (قوانین طبیعی)، تقسیم کار، انباشت سرمایه و گسترش بازار، اسکلت نظریه وی را در توسعه اقتصادی تشکیل می‌دهند. اسمیت با تاکید بر اهمیت تقسیم کار (تخصصی‌شدن مشاغل) و قانون انباشت سرمایه به عنوان عوامل اولیه کمک‌کننده به پیشرفت اقتصادی سرمایه‌داری، تئوری اقتصادی خود را شکل داده است. او اعتقاد داشت «تقسیم کار» موجب افزایش مهارت‌ها و بهره‌وری افراد می‌شود و باعث می‌شود تا افراد بتوانند تولید بیشتری داشته باشند و سپس آنان را مبادله کنند. برای مبادله نیز لازم است که بازارها توسعه یابند تا افراد بتوانند مازاد تولید خود را بفروشند.
تبیین کلی مدل رشد اقتصادی اسمیت
با تقسیم کار و متخصّص شدن نیروی انسانی، بهره‌وری بالا رفته و درآمد واقعی افزایش می‌یابد. با افزایش درآمد، سود زیاد شده و پس‌انداز و سرمایه‌گذاری افزایش می‌یابد؛ که خود، باعث پیشرفت در شیوه فنّی تولید خواهد شد. که این اتفاق نیز به نوبه خود موجب کاهش هزینه‌ها شده و میزان سود را افزایش می‌دهد. افزایش سود نیز پس‌انداز و سرمایه‌گذاری بیشتر را ممکن می‌شود. از طرف دیگر، با ازدیاد سرمایه‌گذاری، تقاضای نیروی کار شدت می‌پذیرد و در وضعی که عرضه نیروی کار ثابت باشد، دستمزد واقعی بالا رفته و در حدی بالاتر از سطح معیشتی دستمزد قرار می‌گیرد. به‌مرور زمان، جمعیت رشد می‌کند و عرضه نیروی کار را بالا می‌برد و دستمزد واقعی را به اندازه‌ی پیشین، یعنی حد معیشتی، تنزل می‌دهد. با افزایش عرضه نیروی کار میزان سود دوباره بالا رفته و بر مقدار پس‌انداز و سرمایه‌گذاری می‌افزاید. هرگاه میزان پیشرفت فنّی در حد افزایش سرمایه‌گذاری‌ها و در نتیجه، تقاضای نیروی کار از رشد جمعیت و عرضه آن پیشی گیرد، میزان دستمزد روند صعودی خواهد داشت و در هر مرحله، به‌علت رابطه‌ی مستقیم بین انباشت سرمایه، بهره‌وری کار و میزان تولیدات واقعی، می‌توان بیان داشت که رشد تولید سرانه از مصرف سرانه بیشتر است. از این‌رو اقتصاد اسمیت دارای رشد ثابت و منظمی خواهد بود.
طبق نظر اسمیت رشد اقتصادی تا زمانی ادامه خواهد داشت که سرمایه انباشته گردد و پیشرفت فناوری را موجب گردد، که در این میان وجود رقابت و تجارت آزاد، این فرآیند را تشدید می‌نماید.
قوانین طبیعی
آدام اسمیت اجرای قوانین طبیعی را مهم‌ترین وسیله تحقق رشد و توسعه اقتصادی می‌داند. توضیح این که او معتقد بود که در امور اقتصادی دکترین قوانین طبیعی حاکم است و چنین استدلال می‌کرد که از آنجا که اگر هر فرد آزاد گذاشته شود، سعی می‌کند که حداکثر ثروت (نفع) را کسب نماید، بنابراین اگر تمام افراد آزاد گذاشته شوند، در مجموع ثروت اجتماع را به حداکثر خواهند رسانید. لذا او مخالف هر گونه دخالت دولت در اقتصاد بود و اعتقاد داشت که دست نامرئی به طور خودکار از طریق اعمال مکانیسم رقابت کامل ثروت ملل را نیز به حداکثر خواهد رساند و در نتیجه موجب رشد و توسعه اقتصادی می‌شوند.
دست‌های نامرئی آدام اسمیت را می‌توان به طور ساده نیروهایی دانست که عرضه و تقاضا را در بازار شکل می‌دهند. قوانین طبیعی به این صورت عمل می‌کند که هر فردی بر اساس طبیعت خود برای جلب حداکثر منافع ممکن فعالیت می‌کند. انسان به طور طبیعی به دنبال مبادله و تجارت است و این امر مستلزم تقسیم کار می‌شود. باید توجه داشت که از نظر اسمیت نفع شخصی، نیاز به مبادله و تقسیم کار نیز از جمله قوانین طبیعی هستند. از طرفی دیگر انسان فطرتا آینده نگر و محتاط است، بنابراین بخشی از درآمد خود را پس انداز می‌کند که منتهی به انباشت سرمایه می‌گردد. به همین جهت تئوری رشد اسمیت را می‌توان در سه محور تقسیم کار، انباشت سرمایه و تجارت (مبادله) بررسی نمود. البته اسمیت به از نقش نیروی انسانی نیز غافل نمانده و به آن نیز پرداخته است:
تقسیم کار
تقسیم کار نقطه آغازین تئوری رشد اقتصادی آدام اسمیت است. تقسیم کار به بهترین وجه سبب بهبود کمیت و کیفیت تولید نیروی کار می‌شود. تقسیم کار یعنی تولید هر کالا را به مراحلی تقسیم و هر مرحله را به یک فرد واگذار نماییم. اسمیت برای توضیح مفهوم تقسیم کار نمونه کارگاه سنجاق سازی را بررسی می‌کند. وی تولید سنجاق را به 18 مرحله تقسیم می‌کند (1.تولید سیم،2. بیرون آوردن سیم، 3. صاف کردن سیم، 4. بریدن سیم، 5. تیز کردن نوک سیم، 6. تهیه ورقه برای ته سنجاق، 7. تهیه الگوی ته سنجاق، 8. تهیه ته سنجاق، 9. وصل کردن سنجاق به ته آن،. . . .)
اگر یک کارگر به تنهایی تمام فرآیند تولید را پوشش دهد به سختی می‌تواند روزی12 عدد سنجاق تولید کند و با تلاش فراوان بعید است که بتواند 20 سنجاق در روز تولید کند. مشاهده می‌شود که هر مرحله از کار می‌تواند توسط یک کارگر انجام شود، در این صورت 18 کارگر بیش از 18 برابر یک کارگر در روز می‌توانند سنجاق تولید نمایند. اسمیت می‌گوید در صورت تقسیم کار هر کارگر می‌تواند روزی4800 سنجاق تولید نماید؛ در صورتی که قبل از تقسیم کار هر کارگر نمی‌توانست حتی20 سنجاق در روز تولید نماید. این نتیجه تقسیم کار و تخصصی شدن فعالیت‌های مختلف می‌باشد. تقسیم کار بدون افزایش تعداد کارگران از سه طریق تولید را افزایش می‌دهد:
  • افزایش مهارت هر کارگر
  • صرفه جویی در وقت کارگر که به طور معمول با انجام فعالیت‌های مختلف تلف می‌شد.
  • اختراع ماشین‌ها و روش‌های جدید تولید که هر کارگر را قادر می‌سازد تا به اندازه چندین نفر کار انجام دهد.
آخرین مورد افزایش بازدهی نه از نیروی کار بلکه از سرمایه سرچشمه می‌گیرد. این تکنولوژی و پیشرفت‌های فنی است که سبب تقسیم کار بر اساس تخصص‌ها و گسترش بازارها می‌شود.
تقسیم کار با کم کردن هزینه تولید (بدون افزایش عوامل تولید) کارایی تولید را چند برابر می‌کند و موجب انباشت سرمایه می‌شود. به وسیله تقسیم کار، هر فردی می‌تواند مقدار زیادی از کارهای خود را که فرصت یا توان انجام آن را ندارد به دیگران واگذار نماید و تمام وقت خود را متمرکز کاری که توان و تخصص آن را دارد نماید. در این صورت کارایی تمام افراد جامعه افزایش می‌یابد. به عنوان مثال یک نویسنده می‌تواند متونی را که خود تهیه کرده برای تایپ به یک تایپیست واگذار کرده و وقت خود را صرف نوشتن کتاب یا مقالات بیشتر نماید. به این ترتیب حجم مبادلات در جامعه افزایش می‌یابد و مشاغل جدیدی در جامعه ایجاد می‌شود.
در برخی از صنایع و بخش‌های اقتصادی برخلاف صنعت سنجاق‌سازی امکان تقسیم کار وجود ندارد. مثلا در بخش کشاورزی امکان تقسیم مراحل تولید به اجزای بسیار کوچک وجود ندارد به همین دلیل افزایش بازدهی نیروی کار در بخش کشاورزی نسبت به صنعت کمتر است. به همین جهت انتخاب صنعت به عنوان محور رشد و توسعه ضروری است.
بین تقسیم کار و مبادله یک رابطه متقابل وجود دارد. انجام مبادله نیاز به تقسیم کار دارد و تقسیم کار موجب انجام مبادله می‌گردد. مازاد تولید حاصل از تقسیم کار می‌بایست به متقاضیان (کسانی که به آن کالا نیاز دارند) برسد لذا با تقسیم کار در جامعه حجم مبادلات افزایش می‌یابد و جامعه تجاری می‌شود.
از سوی دیگر تقسیم کار رابطه مستقیم با وسعت بازار دارد. اگر در جامعه ای بازار بسیار کوچک باشد افراد انگیزه ای برای تخصص پیدا کردن و صرف تمام وقت خود در یک شغل خاص پیدا نمی‌کنند زیرا تقاضایی برای کار تمام وقت آن‌ها در یک رشته خاص وجود ندارد. لذا نیروی کار مجبور می‌شود بخش زیادی از نیازهای متنوع خویش را با صرف وقت زیاد برطرف نماید و وقت اندکی را برای ایجاد مازاد تولید صرف نماید لذا در این شرایط تقسیم کار محدود می‌شود. بر عکس اگر بازار وسعت پیدا کند و تقاضا برای کارهای تخصصی با کشش باشد آن وقت افراد تمام وقت خود را صرف کار خاصی می‌کنند و تقسیم کار گسترش می‌یابد.
انباشت سرمایه
افزایش خالص در موجودی سرمایه کشور، انباشت سرمایه نامید می‌شود. اسمیت همانند اغلب اقتصاددانان جدید، از تمرکز سرمایه به مثابه شرط لازم برای توسعه اقتصادی یاد می‌کند. لذا حل مشکل رشد و توسعه اقتصادی تا حدود زیادی بستگی به توانایی مردم به پس‌انداز بیشتر و سرمایه‌گذاری‌های بیشتر دارد. اسمیت معتقد است به علت ویژگی نفع شخصی که به طور طبیعی در انسان‌ها وجود دارد هر فردی به علت آینده‌نگری و محتاط بودن مقداری از درآمد خود را پس‌انداز می‌کند؛ این پس‌اندازها در دوره بعد سرمایه گذاری می‌شود و به تبع آن افزایش سرمایه گذاری موجب انباشت سرمایه و تولید بیشتری می‌شود. بنابراین رشد و توسعه اقتصادی بستگی به سطح پس انداز‌ها دارد.
در صورت تقسیم کار و ایجاد مازاد تولید، درآمد هر فرد از حداقل معیشت زندگی بیشتر می‌شود و فرد بخشی از درآمد خود را پس انداز می‌کند و این پس اندازها تبدیل به سرمایه گذاری جدید و انباشت سرمایه می‌شود. اسمیت فقط سرمایه داران و زمین داران را قادر به پس انداز و انباشت سرمایه می‌داند. زیرا کارگران در سطح حداقل معیشت زندگی، دستمزد دریافت می‌کنند و فقط می‌توانند خود را زنده نگه دارند و به قدری مصرف کنند که بتوانند روز بعد سر کار خود حاضر شوند (زنده بمانند). به همین جهت به نظر اسمیت دو طبقه سرمایه‌دار و کشاورز از عوامل موثر توسعه اقتصادی هستند.
باید توجه داشت که انباشت سرمایه پیش‌نیاز تقسیم کار است. در جوامع سنتی انگیزه‌ای برای انباشت سرمایه وجود ندارد بنابراین تقسیم کار هم توسعه نمی‌یابد. هر چه جامعه پیشرفت نماید نیاز به انباشت سرمایه افزایش پیدا می‌کند و انباشت سرمایه بیشتر نیروی کار را به نسبت بیشتری تقسیم می‌کند و شاخه‌های بیشتر علوم و فنون مختلف ایجاد می‌شود. هر ماشین بخشی از تولید یک کالا را بر عهده می‌گیرد بنابراین خط تولید ایجاد می‌شود و هر کارگر فقط یک کار خاص را انجام می‌دهد.
تجارت (مبادله)
تقسیم کار چند نوع است، نوع ساده آن تقسیم کار بین افراد است. نوع دیگر آن تقسیم کار بین شهر و روستا، بین مناطق یک کشور، بین بخش‌های مختلف اقتصادی و بین کشورهای مختلف است. بین شهر و روستا یک تقسیم کار صورت می‌گیرد، روستاها مزیت نسبی در تولیدات کشاورزی دارند و مواد غذایی شهرنشینان را تهیه می‌کنند. شهر‌ها در تولید مواد ساخته شده و نیمه ساخته شده صنعتی مزیت نسبی دارند و از این بعد مایحتاج روستاییان را تولید می‌کنند. این امر موجب افزایش حجم مبادلات و گسترش بازارهای داخلی می‌شود.
اسمیت تجارت آزاد را به عنوان موتور رشد اقتصادی تمام کشورها می‌داند و برای ملل عقب افتاده تجارت آزاد با مناطق پیشرفته تر را تنها راه برای رشد و توسعه اقتصادی پیشنهاد می‌کند.  هر کشوری با توجه به شرایط خاص طبیعی، جغرافیایی، جمعیتی، علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود در تولید برخی از محصولات دارای مزیت نسبی(2) است و می‌تواند با تولید این کالاها و صادرات آن اقدام به کسب درآمد کند. لذا از منظر اسمیت  تجارت خارجی حداقل دو مزیت دارد:
•    کشوری که مازاد تولید، مازاد نیروی کار و یا مازاد سرمایه دارد، آنها را صادر نموده و کالاهای مورد نیازش را وارد می‌نماید.
•    ارزش تولید کالاهای که در داخل برای آن‌ها تقاضایی وجود ندارد افزایش می‌یابد و ارزش تولید کالاهایی که در داخل کمبود عرضه برای آن‌ها وجود دارد کاهش می‌یابد و بدین ترتیب رفاه عمومی افزایش می‌یابد.
تجارت بین‌المللی موجب گسترش بازار می‌شود و تقسیم کار را در تمام سطوح و تمام رشته‌ها افزایش می‌دهد و در مجموع تولید جهان را برای کلیه محصولات افزایش می‌دهد.

جمعیت و نیروی کار
اسمیت جمعیت را نیروی کار تلقی می‌کند بنابراین با افزایش جمعیت موافق است و آن را یکی از عوامل توسعه اقتصادی می‌داند. او معتقد است کارفرمایان باید دستمزدها را به بیش از سطح حداقل معیشت افزایش دهند تا کارگران تشویق به ازدواج و تولید مثل شوند و بدین ترتیب جمعیت افزایش یابد. با افزایش جمعیت، عرضه نیروی کار افزایش می‌یابد. افزایش عرضه نیروی کار موجب افزایش مصرف و بالا رفتن سود صنایع و افزایش سرمایه گذاری و تولید بیشتر و نهایتاً رشد وتوسعه اقتصادی می‌شود.
اگر دستمزدها در هر زمانی از سطح حداقل معیشت بیشتر شود، عرضه نیروی کار زیاد شده و رقابت برای اشتغال شدید می‌شود و در نتیجه دستمزدها کاهش یافته و به سطح حداقل معیشت خواهد رسید. در چنین شرایطی، تغییر استاندارد زندگی به ویژه کاهش سطح زندگی برای برخی کارگران مشکل ایجاد خواهد نمود. در این شرایط کارگران از مصرف خود نمی‌کاهند بلکه از مخارج جانبی جلوگیری خواهند کرد، بدین طریق از مواردی مانند ازدواج یا داشتن فرزند صرف نظر خواهند کرد. اگر سطح دستمزدها از سطح حداقل معاش کمتر باشد، عرضه نیروی کار کاهش یافته و به سبب ثابت بودن تقاضا برای نیروی کار، دستمزدها افزایش می‌یابد تا به نقطه تعادل یا سطح حداقل معاش برسد.
جمع بندی
آدام اسمیت پروسه رشد اقتصادی را در نظام سرمایه‌داری می‌بیند. از نظر وی، سرمایه‌داری، منابع تولیدی را در جهت با ارزش‌ترین کاربردها هدایت می‌کند و باعث رشد و پیشرفت اقتصادی می‌شود. رفاه اقتصادی به ظرفیت تولیدی بستگی دارد؛ ظرفیت تولیدی هم به نوبه‌ی خود، به انباشت سرمایه و تقسیم کار وابسته است.  
به مباحث مطرح شده توسط اسمیت انتقاداتی مطرح شده که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می‌کنیم:
•    مدل اسمیت یک مدل ایستاست و روند رشد اقتصادی را در یک دوره طولانی نشان نمی دهد.
•    در این نظریه فقط سرمایه داران و زمین داران پس انداز می‌کنند، در حالی که در جوامع امروزی صاحبان درآمد (اعم از کارگر و صاحب سرمایه) اقدام به پس انداز می‌کند.
•    اسمیت شرایط بازار رقابت کامل را بر بازارهای داخل و بین المللی حاکم می‌داند اما در واقع محدودیت هایی برای ورود و خروج اطلاعات وجود دارد که نظریه اسمیت به آن نمی پردازد.
•    اسمیت شرایط اشتغال کامل را در نظر گرفته است، که این مورد هم غیر واقعی است و در تمامی جوامع بخشی از عوامل تولید بیکار وجود دارد.
•    نگاه اسمیت در بسیاری از موارد مکانیکی بوده و خیلی از ابعاد انسانی و اجتماعی را در نظر نمی‌گیرد.

منابع
•    لشکری محمد، 1388، «توسعه اقتصادی و برنامه ریزی» تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور
•    قره‌باغیان مرتضی، 1383، چاپ ششم، «اقتصاد رشد و توسعه»، جلد اول، تهران، نشر نی
•    آدام اسمیت (1790- 1723 ) اهل شهر کر‌کالدی در اسکاتلند ، مشهور به پدر علم اقتصاد و بنیان گذار مکتب کلاسیک است. او از دانشگاه آکسفورد فارغ التحصیل شد و از ۱۷۵۱ تا ۱۷۶۴ استاد فلسفه در دانشگاه گلاسکو بود. مهمترین اثر وی در زمینه توسعه اقتصادی کتاب «تحقیقی پیرامون ماهیت و اسباب ثروت ملل» در سال ۱۷۷۶ بود، که به اختصار ثروت ملل نامیده می شود.
•    مزیت نسبی به این معنی است که یک کشور کالایی را نسبت به سایر کشورها ارزان تر تولید می‌کند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد