هر حاکمی در حکومت و بخشهای مختلف مدیریت خود شیوهای مخصوص دارد که این خود از مشخصههای حکومت اوست. امام موعود و مهدی منتظر(علیه السلام) نیز وقتی حکومت جهان را به دست گیرد در تدبیر نظام جهانی خود روش و متد خاصّی دارد. گرچه در ضمن مباحث گذشته به گوشه هایی از شیوه عملکرد آن حضرت اشاره شد ولی به جهت اهمیت موضوع مناسب است در این مجال به گونه مستقلّ به آن بپردازیم و در زلال سخنان پیامبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) شیوه حکومتی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بهتر و بیشتر بشناسیم.
هر حاکمی در حکومت و بخشهای مختلف مدیریت خود شیوهای مخصوص دارد که این
خود از مشخصههای حکومت اوست. امام موعود و مهدی منتظر(علیه السلام) نیز
وقتی حکومت جهان را به دست گیرد در تدبیر نظام جهانی خود روش و متد خاصّی
دارد. گرچه در ضمن مباحث گذشته به گوشه هایی از شیوه عملکرد آن حضرت اشاره
شد ولی به جهت اهمیت موضوع مناسب است در این مجال به گونه مستقلّ به آن
بپردازیم و در زلال سخنان پیامبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) شیوه
حکومتی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بهتر و بیشتر بشناسیم.
آنچه
در ابتدا باید بر آن تأکید شود این است که روایات، یک تصویر کلّی از سیره
آن بزرگوار به دست داده است و آن عبارتست از اینکه سیره امام مهدی همان
سیره و روش پیامبر بزرگ اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) است و آنگونه که
پیامبر در زمان ظهور خود با جاهلیت بشری در همه ابعاد آن مبارزه کرد و
اسلام ناب که ضامن سعادت دنیا و آخرت است را بر محیط خود حاکم کرد، حضرت
مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز با ظهور خود با جاهلیت جدید که
دردناکتر از جاهلیت قدیم است بر خورد خواهد کرد و ارزشهای اسلامی و الهی را
بر ویرانههای جاهلیت مدرن، بنا خواهد کرد. از امام صادق(علیه السلام) درباره سیره حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سؤال شد، فرمود:
«یصْنَعُ
کَما صَنَعَ رَسُولُ اللّه(صلی الله علیه و آله وسلم) یهْدِمُ ما کانَ
قَبْلَهُ کَما هَدَمَ رَسُولُ اللّه(صلی الله علیه و آله وسلم)
اَمْرَالْجاهِلِیة وَیسْتَأنِفُ الاِْسْلامَ جَدیداً.1 امام
مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مانند پیامبر اسلام عمل خواهد کرد (و)
همانگونه که پیامبر آنچه از روش جاهلیت (در میان مردم مرسوم) بود از میان
برد، همینگونه روشهای جاهلی پیش از ظهور خود را نابود خواهد ساخت و اسلام
را از نو پی ریزی خواهد کرد.»
این سیاست کلّی امام موعود(علیه السلام)
در زمان حاکمیت اوست. البته شرایط زمانی متفاوت، موجب تغییراتی در شیوه
اجرا و حکومت داری میشود که در روایات مطرح گردیده و ما در بخشهای
جداگانه به آنها میپردازیم.
سیره جهادی و مبارزاتی امام
مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
با انقلاب جهانی خود بساط کفر و شرک را از گستره زمین بر میچیند و همگان را به دین مقدس اسلام دعوت میکند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرموده است:
«شیوه او ]امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) [ شیوه من است و مردم را بر آئین و شریعت من قرار میدهد.»2
البته آن حضرت در شرایطی ظهور میکند که حق به گونهای آشکار، معرفی گردیده و از هر جهت بر مردم جهان، حجّت تمام شده است.
با
این حال طبق برخی از روایات، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تورات
و انجیل واقعی و تحریف نشده را از غاری در انطاکیه بیرون میآورد و به
وسیله آنها با یهودیان و مسیحیان جهان احتجاج میکند که بسیاری از ایشان
مسلمان میشوند.3 در این میان آنچه که گرایش ملّتهای گوناگون را به اسلام
بیشتر میکند آن است که همگان آشکارا میبینند که مهدی(عجل الله تعالی فرجه
الشریف) با امدادهای غیبی یاری میگردد و نشانههای پیامبران همچون عصای
موسی(علیه السلام) و انگشتر سلیمان(علیه السلام) و زره و شمشیر و پرچم
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) را همراه دارد4 و برای تحقق اهداف
پیامبران خدا و برقراری عدالت جهانی قیام کرده است. روشن است که در چنین
بستری که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه شده است، تنها کسانی در جبهه
باطل باقی میمانند که به کلّی هویت انسانی و الهی خود را از دست داده
باشند و اینان همانها هستند که جز فساد و تباهی و ظلم از آنها سر نمیزند و
لازم است ساحت دولت مهدوی از لوث وجود آنان پاک گردد. اینجاست که شمشیر
برنده عدالت مهدوی از نیام برآمده و با قدرت و صولت بر پیکر ستمکاران لجوج
فرود میآید و کسی از آنها را باقی نمیگذارد. این شیوه و روش پیامبر(صلی
الله علیه و آله وسلم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز بوده است.5
سیره قضایی امام از
آنجا که موعود منتظر برای استقرار عدالت در تمام زمین ذخیره شده است، برای
انجام رسالت خود نیاز به یک سیستم قضایی مستحکم دارد بنابراین آن حضرت در
این بخش به شیوه جدّ بزرگوارش امام علی(علیه السلام) عمل میکند و با جدّیت
و قدرت به دنبال بدست آوردن حقوق پایمال شده مردمان است و حق را در هر کجا
باشد، گرفته و به صاحب آن بر میگرداند.
و چنان به عدالت رفتار میکند که مطابق روایات، زندگان آرزو میکنند که مردگان بر گردند و از برکت عدل او بهره مند شوند.6
گفتنی
است که بخشی از روایات بیانگر آن است که امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه
الشریف) در مقام قضاوت مانند حضرت سلیمان(علیه السلام) و حضرت داود(علیه
السلام) عمل میکند و مانند آنها با علم الهی که دارد حکم میکند و نه با
استناد به شاهد و گواه.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«وقتی قائم آل محمد قیام کند مانند داود و سلیمان(علیهما السلام) داوری میکند، (یعنی) شاهد و گواه طلب نمیکند.»7
و
شاید راز اینگونه داوری آن است که به سبب اعتماد بر علم الهی، عدالت حقیقی
بر پا میشود در حالی که وقتی بر گواهان و سخن آنها تکیه میشود، عدالت
ظاهری حاکم میشود زیرا به هر حال شاهدان از میان انسانها هستند و احتمال
اشتباه هست.
البته درکِ چگونگی قضاوت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه
الشریف) به شیوه گفته شده کار دشواری است ولی میتوان فهمید که این شیوه با
اوضاع روزگار آن حضرت سازگار است.
سیره مدیریتی امام(علیه السلام) یکی
از ارکان مهم حکومت، کارگزاران آن هستند. وقتی مسئولان حکومتی افرادی
شایسته باشند، کار دولت و ملّت به سامان خواهد رسید و دست یابی به اهداف
حکومت، آسانتر خواهد بود.
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به
عنوان رئیس حکومت جهانی، برای مناطق گوناگون عالم، حاکمانی را از میان
بهترین یاوران خود بر میگزیند، آنها تمام ویژگیهای یک حاکم اسلامی از
قبیل دانش مدیریت، تعهّد و پاکی در نیت و عمل و شجاعت در تصمیم گیری را
دارا هستند. با این حال شخص امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان
فرمانروای بزرگ و مرکز مدیریت عالم به صورت مداوم عملکرد حاکمان را زیر نظر
دارد و با شدّت و دقّت و بدون چشم پوشی کار آنها را حساب رسی میکند. این
ویژگی مهمّ که پیش از حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نادیده
گرفته شده است در روایات به عنوان یکی از علامتهای حضرت مهدی(عجل الله
تعالی فرجه الشریف) بیان گردیده است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«عَلامَةُ الْمَهْدی اَنْ یکُونَ شَدیداً عَلَی الْعُمّالِ جَواداً بِالْمالِ رَحیماً بِالْمَساکین8؛ علامت
مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن است که با کارگزاران خود شدید (و
دقیق) است. دست بخشندهای دارد و نسبت به مسکینان مهربان است.»
سیره اقتصادی امام روش
امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در امور مالی حکومت بر مبنای
مساوات قرار دارد و این همان روش پسندیدهای است که در زمان پیامبر گرامی
اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) وجود داشته است و پس از او، این شیوه
تغییر یافت و معیارهای دروغینی برای پرداختهای بی حساب به افراد، جای آن
را گرفت و سبب پیدایش فاصله طبقاتی در جامعه اسلامی آن روز شد و اگرچه امام
علی(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) در مدت خلافت خود به نظام
برابری در پرداخت اموال مسلمین پای بند بودند ولی پس از ایشان بنی امیه
اموال مسلمانان را مانند ملک شخصی خود و بر طبق مصالح فردی، به کار
میبردند و از این راه پایههای حکومت نامشروع خود را محکم میکردند. آنها
زمینهای کشاورزی یا غیر آن از ثروتها و اموال عمومی را به نزدیکان خود
میبخشیدند و این کار که به ویژه در زمان خلیفه سوم و دوران بنی امیه رایج
گردیده بود حالتی رسمی پیدا کرد.
امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه
الشریف) که مظهر عدالت و دادگری است، بیت المالِ مردم را به عنوان ثروتی
عمومی که همگان در آن شریک هستند قرار میدهد به گونهای که هیچ گونه تبعیض
و امتیاز خواهی در آن راه نداشته باشد و بخشش ثروتها و زمینها به کلّی
ممنوع باشد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«... اِذا قامَ قائِمُنا اضْمَحَلَّت الْقَطائِعُ فَلاقَطائِع9؛ زمانی
که قائم ما قیام کند، قطایع (زمین هایی که زمامداران و حکام جور در مالکیت
خود در آوره و یا واگذار کرده اند) از بین میرود به طوری که دیگر قطایعی
در میان نخواهد بود.»
و دیگر از شاخصههای شیوه مالی امام آن است که در
راستای رفع نیازهای مادّی و ایجاد رفاهی معقول برای زندگی تمام افراد،
امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اموال فراوانی به مردم میبخشد و در
حکومت او هر نیازمندی که از او طلب میکند، اموال زیادی دریافت میکند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«... فَهُوَ یحْثُوا الْمالَ حَثْواً10؛ او (مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اموال را به فراوانی میبخشد.»
و
این شیوه برای ایجاد زمینههای اصلاح فردی و اجتماعی است که هدف بزرگ امام
خوبان است. آن حضرت با بی نیاز کردن مردم از جهت مادّی، در پی ایجاد زمینه
مناسب برای پرداختن افراد به طاعت و عبادت پروردگار است که در بخش اهداف
حکومت در کتاب نگین آفرینش به تفصیل درباره آن سخن گفتیم.
پی نوشت ها:
1. الغیبة نعمانى، باب 13، ح 13، ص 236.
2. کمال الدین، ج 2، باب 39، ح 6، ص 122.
3. ر.ک: به الفتن، صص 249-251.
4. ر.ک به اثبات الهداة، ج 3، صص 439 - 494.
5. همان، ص 450.
6. الفتن، ص 99.
7. اثبات الهداة، ج 3، ص 447.
8. معجم احادیث الامام المهدى(علیه السلام)، ج 1، ح 152، ص 246.
9. بحارالانوار، ج 52، ص 309.
10. معجم احادیث الامام المهدى(علیه السلام)، ج 1، ص 232، ح 143.