1 . عیب پوشی :
انسانهای شاغل در یک سازمان به طور قطع ، همه یکسان نیستند و طبق اصل
تفاوتهای فردی از نظر روحیات ، استعدادها و تواناییهای جسمی و فکری با
یکدیگر متفاوتند . طبیعی است که کمبودهای تربیتی و نارساییهای فرهنگی و
فکری ، بسیاری از نواقص وعیوب را در افراد موجب میشود که جبران خسارتهای
ناشی از آن ممکن است به سادگی میسر نباشد ، آنچه در این مورد مهم میباشد ،
شیوه برخورد مدیر با عیوب و نارسائیهای کارکنان میباشد . مدیر باید از
برملاکردن عیوب همکاران خود که موجبات شکستن روحیه و شخصیت آنان را فراهم
میسازد، بپرهیزد زیرا افشای عیوب همکاران و کارکنان نه تنها دردی را دعوا
نمیکند بلکه در بسیاری موارد شور و حرارت محیط کار را نیز به افسردگی مبدل
مینماید .
امام علی (ع) در منشور
مدیریتی خویش خطاب به مالک اشتر میفرماید : « ای مالک ، همانا مردم را
عیبهایی است که سزاوارترین افراد برای پوشاندن آن عیوب ، حاکم و مدیر جامعه
است ، درصدد کشف عیوب پنهانی مردم مباش ، بلکه وظیفه داری که آنچه بر تو
آشکار است ، اصلاح کنی و آنچه از تو مخفی است ، خداوند خود دربارهاش حکم
خواهد کرد پس تا بدانجا که میتوانی عیوب مردم را بپوشان تا خداوند عیوبی
را که دوست میداری برای مردم فاش نگردد ، همچنان پنهان بدارد»[1].
گاه زبان کنایه به مراتب
تأثیرش از زبان تصریح بیشتر است و مدیر با لطافت کنایه بهتر میتواند افراد
را به عیوب خود متوجه سازد . حضرتعلی (ع) در این باره میفرماید:«لغزش
شخص عاقل را با کنایه بیان کردن به مراتب برای او از سرزنش صریح، دردناکتر
است»[2].
2 . پایبندی به ضوابط به جای روابط :
مدیر در هر سازمان باید
پایبندترین فرد به اصول ، ضوابط و مقررات سازمانی باشد و همکاران و
کارمندان خویش را نیز به رعایت این مهم فراخواند. این اصل مبتنی بر اصل
عدالت و انصاف بوده و قوام سازمان وتشکیلات را دربرخواهد داشت زیرا
سازمانیکه درآن روابط، باندبازیها و پارتیبازیها جای ضوابط ، اصول و
مقررات را بگیرد نمیتواند در جهت کمال و تعالی سیر کند و به سرمنزل مقصود
برسد .
در مدیریت اسلامی، ترجیح خواص
و نزدیکان بر دیگران به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است و ائمه معصومینـ
سلام ا… علیهم اجمعین – هم خود از اینکار به شدت پرهیز مینمودند و هم
دیگران و بخصوصکارگزاران حکومتی خویش را از اینکار منع میکردند.
در این مورد ، داستان برخورد
حضرت نوح (ع) با فرزندش و پیامبر(ص) با عمویش ، ابولهب و همچنین
امیرالمؤمنین ، علی (ع) با برادرش عقیل ، زبانزد خاص و عام است .
امام علی (ع) در نامه خود
خطاب به مالک اشتر میفرماید : «هیچکس برای رئیس و مدیر در هنگام رفاه و
آسانی ، گران بارتر و در هنگام گرفتاری ، کمیاری کنندهتر و در هنگام
اعمال انصاف و عدالت ، ناراضیتر و هنگام درخواست، پراصرارتر و هنگام بخشش،
کم سپاستر و هنگام پیشامدن سختیهای روزگار در شکیبایی و استقامت، سستتر
از خواص نیست[3].
سپس خواص را اینگونه معرفی مینماید : «مسئولین ،
نزدیکان و خویشاوندانی که به خودسری و گردنکشی و درازدستی و کمی انصاف خو
گرفتهاند»[4].
امام به مالک توصیه میکند : «مبادا امتیازات ویژه را به
این خواص بدهی زیرا سود و منافع این امتیازات ویژه، برای خواص میماند و
عیب و سرزنش آن در دنیا و آخرت برای تو»[5].
آن گاه میفرماید : « حق را
برای آنکه شایسته است ، اجرا کن چه در مورد نزدیکان و چه در مورد افراد
دورتر و در اجرای حق ، استقامت کن اگر چه بر ضرر خود و خویشان باشد»[6].
3 . وفای به عهد :
یکی از عالیترین خصلتهای زیبای انسان ،
تعهد در برابر وعدهها و وفای به عهدها و پیمانهاست . چنین خصلتی برای
ادامه زندگی و تعالی و رشد و موفقیت انسان ضروریست لذا انسان فطرتاً از
وفاداری، لذت میبرد و از پیمانشکنی و نقض عهد متنفّر است .
در اجتماعی
که تعهدات و قراردادهای مختلف اجتماعی شکسته شود و افراد آن جامعه در
برابر پیمانها ، احساس مسئولیت نکنند ، فضای مسمومی حکمفرماست که تنفس در
آن غیر ممکن است . از نظر اسلام ، وفای به عهد و پیمان از چنان اهمیت و
جایگاهی برخوردار استکه خداوندآن را از نشانههای مؤمنین ذکرکرده
است[7]ودرآیات متعددی ، بندگان را به رعایت آن توصیه فرموده است . همچنین
پیامبر اکرم(ص) ، شرط دینداری را، وفای به عهد دانسته[8]و امیرالمؤمنین ،
علی(ع) وفای بهعهدوپیمان را از نشانههایمردم دیندار میداند[9].
در
یک سازمان ، مدیر ، برای دستیابی به اهداف ، باید بیشترین تلاش را درجهت
گسترش اعتماد و تقویت اطمینان به کار گیرد تا در پناه آن ، فضای فعالیت ،
مملو از آرامش و صمیمیت گردد و عامل مؤثری که میتواند در به وجود آوردن
اعتماد و آرامش ، نقش بسزایی داشته باشد، وفای به عهد و تعهد به پیمانهاست.
به جرأتمیتوان گفت که هیچ عاملی در شکستن شخصیت مدیر و بیاعتمادی نسبت
به او، همانند بیتوجهی به وعدهها و زیر پاگذاشتن پیمانها نیست. مدیری که
به وعدههای خویش وفا نمیکند، بذر بیاعتمادی، نفاق و دروغگویی را در
محیط کار میپراکند و علاوه برحیثیت و اعتبار خود، پایههای سازمان را نیز
متزلزل میسازد.به قول حافظ :
هر که در مزرع دل ، تخم وفا سبز نکرد
زرد رویی کشد از حاصل خود وقت درو [10]
برخی از خسارتها و زیانهایی که از خوی زشت پیمان شکنی در محیط کار ناشی میشود عبارتند از :
ـ از بین رفتن اعتماد و اطمینان .
ـ لطمه زدن به صفا و صمیمیت ما بین افراد .
ـ پرورش روحیه نفاق و دورویی که از تضاد بین گفتار و کردار حاصل میشود .
ـ اتلاف عمر و وقت افراد و نابودی سرمایههای مادی و معنوی سازمان .
ـ حاکمیت تزلزل و اضطراب بر کل تشکیلات و بیثباتی مجموعه سازمان .
امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر ،
وفای به عهد را به عنوان یکی از مهمترین فرایض الهی در اجتماع بشری
برمیشمارد و حتی شکستن پیمان دربرابر دشمنان را نیز جایز ندانسته و
میفرماید : « و هر گاه ما بین خود و دشمنت پیمانی برقرار ساختی و لباس
امان بر او پوشاندی به پیمان خود وفادار باش و تعهدت را به نیکی رعایت کن و
خویش را در نگهبانی از پیمان ، سپر قرار ده ، زیرا هیچ امری از واجبات خدا
، در جامعه بشری ، با همه خواستههای گوناگون و پراکندگی اندیشهها ،
مهمتر از وفاداری نسبت به پیمانها نیست و حتی مشرکان هم پیش از مسلمانان ،
وفای به عهد را بر خود لازم میدانستند زیرا آینده ناگوار و نتیجه شوم
پیمان شکنی را آزموده بودند . پس هرگز پیمان شکن مباش و در عهد خود ، خیانت
مکن»[11].
در کلام خود خداوند ودود
امر فرموده است «اوُفُوابِالْعُقُود»
گر نداری خوی ابلیسی ، بیا
باش محکم بر سر عهد و وفـا [12]
پی نوشت ها:
۱) نهج البلاغه – نامه 53 .
۲) غررالحکم – ص 287 .
۳) نهج البلاغه – نامه 53 .
۴) نهج البلاغه – نامه 53 .
۵) همان منبع .
۶) همان منبع .
۷) سوره مؤمنون – آیه 8 .
۸) بحار – ج 72 - ص 198 .
۹) سفینه البحار – ج 2 – ص 675 .
۱۰) دیوان حافظ .
۱۱) نهج البلاغه – نامه 53 .
۱۲) مثنوی مولوی .