اوقات فراغت(1) یک مفهوم میان رشته ای(2) است که نظر مربیان تعلیم و تربیت و دانشمندان روان شناس و جامعه شناس و علمای اخلاق را به خود معطوف داشته است و هر یک به گونه ای خاص و از زاویه ای، بدان نگریسته، آن را مورد بررسی قرار داده اند. به یقین، این گستره بحث و بررسی، ما را از نگاه محدود و گذرا به این موضوع بر حذر می دارد و به بررسی گسترده تر رهنمون می گردد. از این رو، با بررسی «کلیات بحث»، به تعریف اوقات فراغت و مشخصات، فلسفه، تاریخچه و تبیین حدود معنای آن می پردازیم و در پرتو آموزش و پرورش به اهمیت و نقش آن در تعلیم و تربیت پرداخته آنگاه با بیان کلیات برنامه های اوقات فراغت به سوی طرح جامعی از اوقات فراغت گام بر می داریم و فعالیت های متنوع اوقات فراغت را در یک نظام آموزشی و تربیتی برمی شمریم و در نهایت به مکتب اسلام مراجعه می کنیم و از این زاویه بدان می پردازیم و دیدگاه اسلام را در مورد تأثیر اوقات فراغت و کیفیت بهره برداری از آن و... جویا می شویم.
گرچه واژه «فراغت»(3) در لغت عرب، به معنای ناشکیبایی و
اضطراب است و «فراغ» به آسایش معنا شده است، فصحای فارسی زبان، فراغت را
به معنای آسودگی، استراحت و آرامش آورده اند که منظور آسوده شدن از فعالیت
های روزانه و اعمال حیاتی و ضروری است؛ همان طور که گاه آن را به فرصت و
مجال هم معنا می کنند. در لغت نامه فرانسوی «لیتره»(4) فراغت را به فرصت و
زمانی که پس از انجام کار روزانه (شغلی، تحصیلی و...) باقی می ماند،
تعریف می کند و یا «اوژه»(5)، پایه گذار فرهنگ لاروس، برای آن مفهومی
محدودتر ارائه کرده، چنین تعریف می نماید که: «فراغت آن سرگرمی ها،
تفریحات و فعالیت هایی است که به هنگام آسودگی از کار عادی، با شوق و رغبت
به آنها روی می آوریم.»(6) بنابراین، اوقات فراغت شامل آن فواصل
زمانی می شود که از انجام کارهای ضروری فارغ هستیم و به اعمال دلخواه دست
می زنیم و وقت فراغت، فرصت آزادی است که برای انجام کاری خاص مورد بهره
برداری قرار نمی گیرد. در کنار این مفهوم عرفی و لغوی، این واژه معای
اصطلاحی گسترده ای را در بطن خود دارد که اینک به آن می پردازیم: «دو
مازیه»(7) همانند گروه بین المللی جامعه شناسی در تعریف اوقات فراغت می
گوید: اوقات فراغت مجموعه فعالیت های است که شخص پس از ارزیابی از تعهدات و
تکالیف شغلی، خانوادگی و اجتماعی (و تحصیلی) با میل و اشتیاق به آن می
پردازد و غرضش استراحت و تفریح و توسعه دانش و یا به کمال رساندن شخصیت
خویش و به ظهور رساندن استعدادهای بالقوه(8) و خلاقیت(9) و بسط مشارکت
آزادانه در اجتماع است.(10) در مجموعه اهداف موردنظر از فعالیت های اوقات
فراغت، می توان آگاهی ها، توسعه مهارت های شناختی ارضای تمایلات نهفته،
تقویت مهارت های حسی، حرکتی(11)، اصلاح رفتارها، لذت بردن، سرگرم بودن و
نهایت مطاف تفکر(12) را برشمرد. با این بیان، روشن می شود که در
فرصت فراغت هرگز بی فعالیتی مدّنظر نیست، بلکه چه بسا فرد پرکارتر و فعال
تر باشد ولی باید توجه داشت که فعالیت های اوقات فراغت(13) همراه با میل و
اشتیاق انجام می پذیرد و به دلخواه دنبال می گردد و لذت و ارضای تمایلات
در پرتو آن حاصل می گردد. از این رو فراغت و اوقات فراغت، کاملاً با
بیکاری(14) متفاوت است. از سوی دیگر، فعالیت های اوقات فراغت (اعم از کار،
تحصیل و...) با دیگر فعالیت ها از نظر مسئولیت پذیری(15) نیز تفاوت آشکار
دارد؛ چون در اوقات فراغت احساس مسئولیت پذیری فرد در پائین ترین سطح خود
قرار می گیرد.(16) از این رو مشاهده می کنیم که روان شناسان هرگز اوقات
فراغت را به عنوان یک قطعه از زمان نمی شناسند و تعریف نمی کنند، بلکه آن
را به اعمال خاص معرفی می کنند و می گویند: اوقات فراغت فعالیتی است که
شخص به میل خود در زمانی که از کار و تعهدات اجتماعی فارغ شده است، انجام
می دهد تا بتواند خود را سرگرم سازد و استراحت نماید و یا مشغول آموختن
گردد. البته، شکل بهره گیری از اوقات فراغت به حسب سنّ، محیط اجتماعی و
فرهنگی، و طبقه اجتماعی تفاوت می کند؛ کودک بازی می کند، پیرمرد استراحت؛
ولی یک جوان و نوجوان به مقتضای خلق و خو و محیط و طبقه اجتماعی خود به
فعالیت آزاد روی می آورد و کار دستی می سازد، نقاشی می کشد، سیر و سیاحت
می کند و...(17) با عنایت
به آنچه گذشت، در اوقات فراغت حداقل پنج عنصر معنا قابل توجه است؛ 1.
از تعهدات و الزامات تحصیلی، خانوادگی، شغلی، اجتماعی... (به حسب مورد)
است، نه از کمی فعالیت؛ بلکه چه بسا فعالیت او بیشتر نیز می شود. 2.
سطح مسئولیت پذیری در این زمان به شدت افت می کند. 3. فعالیت های
اوقات فراغت اعمالی ملائم طبع و چه بسا لذّت آور و ارضاء کننده تمایلات می
باشد و به هر میزان که لذت بخش تر باشند، دل زدگی و احساس خستگی کمتری را
به جا می گذارند. 4. نفس فعالیت های اوقات فراغت، خود مقصود هستند،
نه نتیجه (اقتصادی، اجتماعی،..) آنها و لذا ره گشائی و فرح بخش بودن،
خصیصه برجسته این نوع فعالیت ها است. البته، با توجه به مثبت یا منفی بودن
هدف در این اعمال، ره گشای آنها مشخص می شود توضیح بیشتر در آینده خواهد
آمد انشاءالله. 5. با توجه به مدخلیّت سن، طبقه اجتماعی و سطح فرهنگ
در نوع فعالیت های اوقات فراغت، هر سن و طبقه ای فعالیتی خاص را می طلبد و
چه بسا در جامعه یا طبقه ای خاص، اوقات فراغت آن قدر کوتاه باشد که حتی
گنجایش تحصیل استراحت را نداشته باشد. نیک پیداست که هر گونه برنامه
ریزی برای اوقات فراغت، بدون در نظر گرفتن نکات فوق الذکر، نه تنها
اعتبار و ارزش علمی آن برنامه را زیر سؤال می برد، بلکه از کارآیی و مفید
بودن آن بشدت می کاهد و به جای آنکه زمینه ساز خلاقیت و نوآوری باشد، راه
بروز اندک نبوغ را نیز سد می سازد و قوای موجود را سرکوب و یا منجمد می
سازد.(18) دنیای
امروز، با سلطه ماشین و ماشین گرایی بر جزء جزء پیکره آن، کار و حتی تحصیل
را از روح انسانی تهی ساخته است و خلاقیت و شادی و شادابی را از آن سلب
نموده است. در واقع انسان مواظب است که ماشین کارش را درست انجام دهد و
تمرکز او بر ماشین استوار است نه بر خود و این حالت شرایطی یکسان، پیش
بینی شده و یکنواخت را به وی تحمیل می سازد و چه بسا با گم شدن هدف و نقش
او در اعمال و رفتاری که انجام می دهد، خود را از ماشین نیز ناتوان تر
ببیند. هر چند که اعمالش تکراری نباشد، پرواضح است که این کیفیت عملکرد
باعث انجماد قدرت خلاقیت و عدم ظهور توان و استعدادهای نهفته و جلوه گر
شدن هنر و ذوق انسان می گردد. در چنین ساحت و موقعیتی، تنها زمان آزاد و
فرصت فراغ است که زمینه طرح توانایی ها و بروز خلاقیت ها را فراهم می
آورد؛ چرا که خلاقیت (هنری، ادبی، علمی و عملی و...) جز در میدان وسیع
زمان و فضای آزاد از هر مشغله و مستقل از هر برخورد و اصطحکاک بروز نخواهد
کرد که در آن نه الزامی در کار است و نه فشاری، و نه برنامه خشک و
غیرقابل انعطافی. عقل فعال آنگاه جلوه گاه حقیقت می گردد که از هر برنامه
تحمیلی و دستور دیکته شده هر چند در مسیر دریافت حقیقت و تحصیل علم به
دور باشد.(19) بنابراین با این بیان به نخستین نظریه در فلسفه اوقات فراغت
دست می یابیم که می گوید: اوقات فراغت مولود زندگی پیچیده امروز انسان و
طرزکار و فعالیت اوست. در حالی که گروهی دیگر، در فلسفه اوقات فراغت بر
باورند که فرصت فراغ ریشه در رسوم مذهبی آدمی دارد، آن گونه که از آداب و
رسوم دینی تفکیک پذیر نیست؛ همان طور که در جوامع اولیه باستانی پرداختن
به اوقات فراغت جزیی از آئین مذهبی آنها بوده است. در نقطه مقابل این طرز
تفکر، عقیده برخی از شعب مسیحیت قرار می گیرد که تفریح و اوقات فراغت
داشتن یک نوع معصیت تلقی می گردد؛ به گونه ای که حتی آن را در خور مطالعه و
بررسی نمی دیدند. در این دیدگاه، آدمی یک لحظه نباید از آن راهی که باید
برود، باز ایستد وگرنه گناهکار محسوب می گردد.(20) از سه نظریه فوق
که بگذریم، نظریه چهارم رخ می نماید که قائل به غریزی و ذاتی بودن تفریح و
فعالیت های نشاط آور و فراغت است و آن را به عنوان یک نیاز غریزی برای
انسان مطرح می سازد: گویا همان گونه که تأمین غذا برای رفع گرسنگی از یک
ضرورت نهفته در نهاد آدمی ناشی می شود، روی آوردن به اوقات فراغت که از هر
نوع فعالیت الزام آور خالی است، در نهاد آدمی ریشه دارد.(21) از
این اختلاف در ساحت عقیده یک نقطه اشتراک به دست می آید که همان تأکید بر
استفاده مطلوب از اوقات فراغت در جهت آموزش مناسب و مفید و سرگرم کننده و
فعالیت های مثبت می باشد که منجر به شکوفا شدن استعدادها می گردد؛ چون
تنها اوقات فراغت است که زمینه ساز تعادل روحی و شکوفای روحیه مسئولیت
پذیری و قانون مندی رفتار و روابط اجتماعی و همکاری با همسالان و
بزرگسالان می باشد. آن گونه که در یکی از اسفار عهد قدیم، حکمت یسوع پسر
سیراخ، آمده است، حکمت و فرزانگی کاتب حاصل فرصتی است که در ایام فراغت
نصیب او می شود. هنر، فن آوری، معرفت، ادبیات و سیاست تنها به کسانی تعلق
دارد که سعادتِ سرنوشت برای آنها فرصت فراغت را فراهم آورده است تا
بیندیشند و تأمل کنند وگرنه آنکه همیشه به کارهای یکنواخت و برنامه های از
پیش رقم خورده، دل بسته است، هرگز ره به جایی نمی برد و کارش پایانی
ندارد و ذهنش پرورش نمی یابد. از این روست که ارسطو از والدین و معلمان می
خواهد فرزندان را به راهی بیندازند که با مهمترین تجارب آشنا شوند آن هم
در سال هایی که فکر و نیروی خیال، فعال است و تمام وجود فرد درگیر کارهایی
می باشد که خود بر می گزیند.(22) در
اینجا به بررسی کوتاهی پیرامون دیدگاه مکاتب فلسفی در مورد اوقات فراغت
می پردازیم: فلسفه ایدالیستی به
تفاوت آشکار جسم و عقل تأکید می ورزد و عقل را در مرتبه ای برتر قرار می
دهد. در این فلسفه ارزش ها به مسائلی چون حق، خیر و زیبایی مرتبط می شوند و
لذا این دیدگاه نسبت به اوقات فراغت، نگرشی اخلاقی و زیباشناختی و منطقی
دارد و هدف از سرگرمی و فعالیت های فوق برنامه را رفاه، راحتی، کاستن از
رنج و افزایش ارزش ها به ویژه ارزش زیبایی شناختی می داند. از همین رو هر
ایده الیست بازی را به عنوان راهی برای بیان درون تعبیر و تفسیر می نماید.
افلاطون می گوید: شایسته است بازی را در زندگی خود از بین ببریم و به
تعبیر «هربرت رید» در جامعه سالم مشکل اوقات فراغت وجود ندارد. وقت فراغت
برای استراحت، تفکر و سرگرمی می باشد و می تواند انواع مختلفی از فعالیت
های خلاق را در گیرد.(1) به بیان ارسطو، فعالیت اوقات فراغت کاری است که
فقط به خاطر نفس آن کار انجام می پذیرد و لذا جزیی از زندگی ما می باشد. وی
نقّاشی را نمونه فعالیت ثمربخش اوقات فراغت می داند.(2) این دیدگاه بر حسب طبیعت نیروهای انسانی و توانایی ها به
بهره گیری از اوقات فراغت تأکید می کند. شناخت کلی و آگاهی های حاصل شده از
فعالیت های اوقات فراغت، اعم ازمهارت ها، معلومات و یا دیدگاه ها، باید
با واقعیت وجود انسان هماهنگ و مرتبط باشد. اهداف اوقات فراغت در این
دیدگاه، مبتنی بر استفاده از واقعیت عملی زندگی برای رشد متعادل شخصیت و
دستیابی به تکامل و پیشرفت آن است. در این دیدگاه، بر فعالیت های جسمی و
تربیت بدنی تأکید شده است. آن گونه که «جان لاک»(3) می گوید، صفحه پاک ذهن
کودک به واسطه تجربیات حسی از اندیشه برخوردار می گردد و از خلال مسافرت و
مشاهدات به اندیشه نو دست می یابد. در
یک کلام، می توان نظر این دیدگاه را در همان «کارگرا» بودن خلاصه نمود.
این مکتب برنامه اوقات فراغت را از خلال مفهوم «سود عملیاتی» جستجو می کند
و فعالیت های اوقات فراغت را بر اساس میزان ارزشمندی و با استناد به
نتایج عملی آن ارزیابی می کند. در واقع از نظر این دیدگاه، کلیه افکاری که
به کاربرد نظر نداشته باشند، مردود است.(4) همان
گونه که گذشت، حکمت و فرازنگی محصول فرصت فراغ است و ابتکار و نوآوری، در
اوقات فراغت و فضاهای باز فکری فرصت بروز و ظهور می یابد. عنصر اوقات
فراغت آن چنان در پیشرفت فردی و اجتماعی مؤثر است که می گویند برای اینکه
بدانید یک جامعه و ملت چگونه مردمانی هستند و میزان استعداد آنها چقدر
است، به اوقات فراغت آنها توّجه کنید و ببینید چگونه می گذرد وضعیت اجتماع
با اوقات فراغت آن به گونه ای گره خورده است که بهترین راه شناخت سلامت
روانی، تکامل شخصیّتی و پیشرفت علمی یک جامعه به محتوای فعالیت های اوقات
فراغت آن جامعه وابسته است و حتی برخی آن را تنها راه شناخت یک جامعه ایده
آل و یک فرد برجسته دانسته، می گویند: بگو اوقات فراغت آنها چگونه می
گذرد تا بگویم چگونه ملتی هستند و رشد فکری و توسعه فرهنگی آنها بر چه
پایه ای است. ملتی که همیشه سر در لاک فعالیت های پیش پا افتاده دارد و
لحظه ای فرصت اندیشیدن ندارد و یا فرصت فراغ خود را با فعالیت های بیهوده و
بی ثمر و سرگرم شدن به ساخته های فکری دیگران پر می سازد و گاه دست به
اعمال مخرّب می زند، سرچشمه هر نبوغ و ابداعی را در نهاد خود خشک می نماید
و اندک اندک سر بر بالین انحطاط فکری و رفتاری می نهد و آرام می گیرد(5)
از جانب دیگر متخصصان تعلیم و تربیت و کارشناسان روان شناسی، بویژه روان
شناسی پژوهشی،(6) آموزش و پرورش غیر مستقیم را مؤثرترین روش یادیگری می
دانند و به بهره گیری از این روش تأکید فراوان دارند. از جمله مصادیق بارز
آموزش و پرورش غیر مستقیم که تمام شرائط یک تعلیم و تربیت ایده ال در آن
رعایت شده است، همان بهره برداری مطلوب از اوقات فراغت با رعایت اصول
آموزشی خاص خود است. به این معنا که اگر برنامه اوقات فراغت به صورت
پیشرفته و مطلوب و همانند یک برنامه منظم کاری تنظیم گردد، چون با علاقه و
اراده اختیار فرد تنظیم و یا انتخاب شده است و آزادی وی را محدود نمی
سازد، یک فعالیت لذت بخش آموزشی و پرورشی خواهد بود و سطح کارآمدی بالایی
خواهد داشت که به مراتب از یک برنامه و دیکته شده، خسته کننده و نفرت آور
به موفقیت نزدیکتر است، لذا به عقیده تمام کارشناسان تعلیم و تربیت و روان
شناسان، اوقات فراغت مناسب ترین فرصت برای آموزش های مفید و سرگرم کننده
شناخته شده است و زمینه ای مناسب برای پرورش روحیه مسئولیت پذیری،
قانونمندی رفتاری، اصلاح روابط اجتماعی و روش صحیح ابراز احساسات و عواطف،
و پرورش نیروهای ذهنی، قوه خیال و... می باشد. اوقات فراغت بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان، بخصوص زندگی
انسان امروزی است که گذراندن آن، هم می تواند باعث سلامت، رشد، کمال و
ترقی فرد گردد و هم می تواند موجب کندی حرکت و یا انحراف و انحطاط شود و
این تأثیر در گرو کیفیت سپری نمودن اوقات فراغت می باشد. لذا بر والدین،
مسئولین تعلیم و تربیت و متولیان اوقات فراغت است که با برنامه صحیح و
سالم موجبات رشد و ترقی را در این فرصت به دست آمده فراهم آورند. اینک به
اصول، اهداف و راهکارها و برنامه های اوقات فراغت می پردازیم: هر فعالیتی در اوقات فراغت که برای سن و طبقه ای خاص در
نظر گرفته شده باید سه هدف عمده ذیل را تعقیب نماید: اولین و اساسی ترین هدف در فعالیت های آزاد،
رفع کاستی های قبلی است. این کاستی ها و کمبودها می توانند نارسایی های
روحی، روانی، عاطفی، شناختی، حسی حرکتی، انگیزشی، ذهنی، اخلاقی و حتی
شغلی باشند. لازم نیست این کمبودها از عدم پیشی بینی در برنامه همیشگی
ناشی شده باشند، بلکه چه بسا علی رغم پیش بینی لازم این نواقص و کاستی ها
بروز می کنند؛ مثلاً یک دانش آموز، علی رغم پیش بینی لازم برای درس هندسه،
در یادگیری این درس احساس کمبود و نقص می کند و یا رئیس یک اداره پیش
بینی لازم و کار فشرده، قسمتی از حسابرسی های مربوطه به مسئولیت وی ناتمام
باقی می ماند. لذا باید در فرصت فراغت این نقص را جبران نماید تا از این
ناحیه دچار آسیب بزرگتر نشود و یک آسیب شناختی و شغلی با گسترده شدن دامنه
تأثیرش، عوارض روحی، خانوادگی و... به جا نگذارد و دیگر حوزه های فعالیت
را نیز تحت تأثیر قرار ندهد. گاهی برنامه تنظیم شده برای فعالیت های همیشگی برخی
نیازها را پوشش نمی دهد و یا اصلاً به گونه ای است که آنها را در خود جای
نمی دهد و ضرورت آن در برنامه پیش بینی نشده است که در این صورت باید از
فرصت فراغت برای جبران آن گروه فعالیت های پیش بینی نشده بهره گرفت؛
مثلاً، اگر در برنامه تحصیلی، آموزش نقاشی پیش بینی نشده و در عین حال
دانستن آن برای شما یک ضرورت است، باید از اوقات فراغت جهت رسیدن به این
امر ضروری استفاده نموده آن را تحصیل کنید. و یا اگر پدر خانواده به دلایل
مختلف برای بازی با فرزندان خود که یک امر ضروری است زمانی در نظر
گرفته باز ننموده جائی است و یا به برخی امور منزل نمی رسد، باید از فرصت
آزاد بهره برداری نموده، این کمبودها را جبران کند تا به یک آسیب اخلاقی،
اجتماعی و... تبدیل نشود. یکی دیگر از اهداف فعالیت های فوق برنامه،
هموار ساختن راه آینده و یا تأمین آینده؛ است بدین معنا که با پیش بینی
لازم مقدمات کارهای اساسی و همیشگی را از خلال اوقات فراغت فراهم نماید.
به عنوان نمونه، دانش آموزی که از سال آینده می خواهد فیزیک بخواند، باید
زمینه آشنایی خود را در فرصت آزاد فراهم آمده، تأمین کند. این هدف، مانند
اهداف پیشین در زمینه امور روحی، ذهنی، اخلاقی، بسط روابط اجتماعی و تقویت
توان حسی حرکتی و... سخت مؤثر است. همچنین فرد باید برای ورود به یک کار
سخت و طولانی، مدتی قبل باید نشاط روحی لازم را با سیر و سیاحت و تفریح و
... فراهم آورد و یا اگر در صدد ورود به یک مجمع بزرگ (علمی تفریحی
و...) می باشد، باید در فرصت مناسب با آداب و رسوم و مقررات چنین جلساتی
آشنا گردد و به نوع روابط اجتماعی آن گروه و کیفیت آن آگاه شود و... . برای فعالیت های اوقات
فراغت اصول متعددی گفته شده است که در اینجا به ذکر چند اصل اکتفاء می
کنیم: الف) برنامه ریزی: هر فعالیتی برای اوقات فراغت، باید از
برنامه ریزی دقیق، جامع و هدفداری برخوردار باشد. گرچه شرکت در فعالیت های
اوقات فراغت، الزامی نیست و براساس میل و اشتیاق انجام می پذیرد، این سخن
به معنای بی برنامه بودن اوقات فراغت نیست؛ همان گونه که به معنای ذوقی و
سلیقه ای بودن آن نیز نیست. لذا هر چند دامنه فراغت گسترده تر باشد،
نیازمند برنامه دقیق تر، جامع تر و جزیی تر است و اگر فراغت یک فراغت ملی
است، باید یک برنامه ریزی ملی برای آن تدارک نمود؛ همانند اوقات فراغت
تحصیلی که در مدت 90 روز بیش از 18 میلیون دانش آموز، فرصت آزاد دارند که
باید برای این فراغت ملی برنامه سراسری تدارک نمود. ب) شرکت
کنندگان در یک برنامه آزاد و فعالیت های اوقات فراغت نباید در تمام فعالیت
ها مشارکت داشته باشند،بلکه باید براساس اهدافی که هم اینک در نظر دارند،
از روی رغبت و ذوق، فعالیت مورد نظر را انتخاب و در آن شرکت جویند. آنچه
در این مورد اهمیّت دارد و یک اصل شناخته می شود، نوع فعالیت نیست، بلکه
کیفیت آن است که باید شرکت کننده فعالانه در فعالیّت، کار و کلاس مورد نظر
شرکت نماید، نه به صورت منفعل و با حالتی پذیرنده که فرآورده های فعالیت
های هوشی و عملی دیگران را به طور انفعالی بپذیرد و از محصول هوش و نبوغ
دیگران استفاده کند. لذا باید برنامه ها به گونه ای طراحی شوند که همه شرکت
کنندگان در تمام فعالیت های مورد نظر، فعالانه مشارکت داشته باشند. ج)
برنامه طراحی شده برای اوقات فراغت باید تمام انواع فعالیت های آموزشی و
پرورشی را در خود داشته باشد تا مراجعه کننده براساس اهداف و تمایلات خود
در هر فعالیتی که می خواهد شرکت کند. برنامه نباید محدودیت موضوعی داشته
باشد و به گونه ای شرکت کننده را مجبور به پذیرفتن یک موضوع و عمل خاص
نماید. در واقع، برنامه اوقات فراغت باید به تمام تمایلات، نیازها و
فعالیت های درخواستی پاسخ مناسب دهد و به تنوع افراد، برنامه پیش بینی شده
داشته باشد. د) اگر چه فعالیت های اوقات فراغت از برنامه دقیق
برخوردار است و دقت و نظم لازم را دارد، شکل و چارچوب یک آموزش کلاسیک را
به خود نمی گیرد، بلکه بنیان آن بر تفریح و سرگرمی بنا شده است و از این
طریق اهداف خود را دنبال می کند. اوقات
فراعت بستری مناسب برای بروز خلاّقیت و نوآوری است. در این زمان انسان می
تواند آزادانه و فارغ از هر تحدید و تهدیدی بیندیشد و به ارائه یک «تفکر و
اگرا» که خمیر مایه اولیه نوآوری است، دست یابد. آنچه در این نوع فعالیت
ها زمینه ساز نبوغ و خلاقیّت را فراهم می سازد، شکل ارائه و اجرای برنامه
ها است که از تنوع، زیبایی، جذابیت و آزادی خاص خود برخوردار است و برحسب
درخواست و محتوا و علاقه شرکت کنندگان به اشکال زیر ارائه می گردد: سخنرانی (معلم و شرکت کنندگان)
میزگرد (دانش آموزی) مصاحبه مباحثه مناظره تدریس
(توسط معلم و شرکت کنندگان) پرواضح است که مواد آموزشی در این کلاس
ها مطالب علمی، فرهنگی، تاریخی، اعتقادی و مانند آن می باشد. این روش برای فعالیت های صرفا
عملی و یا فعالیت هایی که با علم و عمل آمیخته است، به کار گرفته می شود و
بیشتر در زمینه های شناختی، حسی، حرکتی، هوشی و مانند آن دارای کارآیی
مؤثر است. در این شکل، باید تمام شرکت کنندگان فعالانه وارد کار شوند
وگرنه نمایش و تماشا کفایت نمی کند. این روش بیشتر در پرورش حالات روحی و روانی مؤثر است؛ مانند
پرورش روحیه تعاون، ایجاد روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی و زدودن ترس (از
جمع و محیط جدید و...) به عنوان نمونه، ارائه درس شجاعت و دلیری در کلاس
ممکن نیست. محیط لازم برای پرورش روحیاتی از این قبیل فقط با ایجاد زمینه
آن در اردوها و مانند آن ممکن است؛ همین طور است آموزش آداب و رسوم
اجتماعی، مذهبی و مانند آن. البته از اردو برای آموزش تئوری نیز بهره
برداری می شود که در این صورت باید به عنصر تنوع و تفریح و گردشگری آن
توجه نمود و الا تأثیر آن آسیب پذیر می گردد. این
روش در اموری به کار می رود که از خصایص زیر برخوردار باشند:
محتوی برنامه علمی و عملی باشد. انجام عملی آن در کارگاه کوچک به هر
علتی ممکن نباشد (هزینه بالا و دانش اندک) باید
محتوای برنامه های اوقات فراغت را با توجه به تنوع سلیقه، نیاز، خواسته
ها و علائق شرکت کنندگان، تدارک نمود به یقین، اگر شرکت کنندگان و افراد
برخوردار از اوقات فراغت جملگی کارمند هستند، محتوای برنامه آنها با زمانی
که شرکت کنندگان دانش آموز می باشند، کاملاً متفاوت است و از آنجا که این
نوشتار به اوقات فراغت دانش آموزی نظر دارد، لذا محتوای برنامه اوقات
فراغت بر این اساس ارائه می گردد. در یک برنامه آزاد دانش آموزی،
محتوای فعالیت ها ابتدا به دو نوع آموزشی و پرورشی تقسیم می شود که اینک
هر یک را به طور مستقل شرح می دهیم: می
توان فعالیت های فوق برنامه آموزشی در یک فرصت آزاد را به قرار زیر
برشمرد؛ آموزش ترمیمی
(آموزش دروسی که طی سال تحصیلی در مدارس تدریس شده است) این فعالیت
به این منظور ارائه می گردد که افراد آسیب دیده از نارسایی تحصیلی (تجدیدی
مردودی مشروط ضعیف) در آن ماده درسی خاص، فرصت جبران بیابند. لذا،
باید تمام دروس تحصیلی در برنامه گنجانده شوند. آموزش پایه ای
(آموزش دروسی که پایه تحصیلات بعدی را پی ریزی می کند) در این
فعالیت دو روش پیش روی ما قرار می گیرد؛ مرور مجدد دروس پایه تحصیل
شده آشنا شدن با دروسی که سال آینده تحصیل می شود تمرین
ترمیمی (انجام تمرین های علمی عملی پیرامون دروس ضعیف) تمرین پایه
(انجام تمرین علمی عملی از مواد تحصیلی آتیه) آموزش نیازهای علمی
پیش بینی نشده طی سال تحصیلی. این گروه از موارد آموزشی براساس
فرهنگ، سن و جنس دانش آموزان متفاوت می گردد که در اینجا به فهرستی از
آنها اشاره می کنیم: آموزش قرآن آموزش زبان دوم آموزش
کامپیوتر آموزش احکام دینی آموزش اصول اعتقادی (توجه به
مقطع سنی ضرورت خاص دارد) آموزش نقاشی آموزش عکاسی
آموزش خطاطی آموزش فنون (صحافی، نجّاری، قاب سازی، دوزندگی،
سبدبافی، سفال گری، بافندگی، آرایش گری، گل سازی، گل دوزی، قلمزنی، قالی
بافی، کاردستی، پیکرتراشی، حصیربافی، کمک های اولیه، تزریقات، تعمیر وسائل
خانگی و...) آموزش سیستم های الکترونیکی آموزش مکانیک مقصود از این نوع فعالیت ها آن گروه
از اعمال و افعالی است که آموزشی شناخته نمی شوند، ولی زمینه یک آموزش و
تحصیل کارآمد و مؤثر و مفید را فراهم می آورند که به قرار زیر می باشد:
آموزش روش تحصیل و مطالعه آموزش روش تحقیق آموزش روش
یادداشت برداری آموزش روش مباحثه علمی آموزش روش مشاهده علمی
آموزش روش نقد و بررسی علمی آموزش روش نویسندگی و نگارش
آموزش روش ویرایش آموزش روش ابراز هیجان و خوشحالی که موجب نشاط
تحصیلی و تجدید قوی می گردد. آموزش روش برقراری ارتباط علمی فعالیت های پرورشی در یک برنامه آزاد به قرار زیر می باشند: ب
1. پرورش تن مقصود از پرورش تن، بدن سازی و یا اندام سازی نیست،
بلکه فعالیتی فیزیکی منظور است که نشاط روحی می بخشد تن را سالم می سازد
نه اینکه آن را خسته نماید؛ به طوری که حتی که توان تحصیل نداشته باشد
مانند: شنا کوهنوردی تیراندازی اسب سواری
دوچرخه سواری تمرین و نرمش های سبک فوتبال بسکتبال
والیبال تنیس روی میز و... . ب 2. پرورش ذهن و فکر
بازی های فکری اجرای انواع تست هوش (نه به منظور سنجش، بلکه به قصد
پرورش) تمرین به خاطر سپاری تمرین انجام عملیات ریاضی
[بدون استفاده از کاغذ و مداد] تفکر در به دست آوردن اشیاء مشابه و
متفاوت. ب 3. پرورش روحی و روانی نکته ای که قبل از پرداختن
به این نوع فعالیت ها در خور توجه می باشد آن است که در اینجا پرورش
جداگانه روان و تن مقصود نیست که یک گروه فعالیت ها صرفا بر تن و گروه
دیگر بر روان تاکید داشته باشد، بلکه روان و تن در تعامل با هم از تمام
فعالیت های انجام شده بهره مند گردند. مقصود این است که با انجام برخی
اعمال می توان بعضی توانمندی های روحی را شکوفا ساخت همان گونه که در پرتو
پرورش تن، برخی استعدادهای جسمانی بروز می کنند؛ مانند: سپردن
مسئولیت نظافت منزل، کلاس، و... به برخی افراد، روحیه مسئولیت پذیری و
مشارکت اجتماعی آنها را رشد می دهد. انجام فعالیت های خنده آور که
موجب از بین رفتن افسردگی، اضطراب و هراس توهمی و... می گردد. کمک
به هم نوع که باعث رشد عواطف می گردد و کمبود محبت را جبران می کند.
تفریح و بازی (علمی و غیرعلمی) که موجب نشاط می گردد. فضاسازی:
فضاسازی حقیقی: مانند اردو رفتن، در مراسم خاص شرکت نمودن، در یک مشارکت
اجتماعی حضور فعال داشتن انجام این امور باعث تجدید قوای روحی، تمدد
اعصاب، پرورش روحیه جمع گرایی و همراه شدن با جمع، ایجاد روحیه نظم پذیری،
شجاعت و دلیری و مانند آن... (به حسب نوع فضاسازی) می شود. فضاسازی
مصنوعی و ساختگی؛ مانند ساختن یک نمایشنامه و یا بازی کردن نقش معلم و
شاگرد و تدریس کردن که همان اثرات فضاسازی حقیقی را به دنبال دارد و چه
بسا از برخی روحیات زشت، مانند بد دهان بودن، پرخاشگری، بی صبری و... نیز
جلوگیری می کند و در عمل درس و تمرین صبر، شجاعت، شکیبایی می دهد و رفتار
فرد را اصلاح می نماید. دید و بازدید از دیگران (از نزدیک ترین تا
ناآشناترین فرد) این عمل به شکل گسترده در روحیات افراد تأثیر دارد
؛مانند ملاقات با برجستگان علمی و هنری، سیاسی و... یک کشور و ایجاد یک
فضای صمیمانه، تا بدین وسیله تک تک افراد مستقیما سئوالات خود را بر اساس
ضرورتی که احساس می کنند، مطرح نموده، پاسخ بگیرند و از تجارب گران قیمت
آنان بهره مند شوند. دو عامل سودمندی این روش را تهدید می کند: یکی
جلوگیری از طرح برخی سئوالات است که مانع جواب دادن به ذهنیت تاریک شرکت
کننده می شود و دیگری، شخصیت را به جای یک شخص عالم و دانشمند اشتباه
گرفتن. فراغت
سرمایه جاری در بستر زمان است که با برنامه ریزی صحیح و رعایت شرایط مورد
نظر می توان از آن بهره برداری نمود و کاستی های قبلی را جبران و افق های
تازه فراروی خود گشود و نیروهای بالقوه را به فعلیت رسانده، در جهتی
مطلوب و ایده آل هدایت کرد. اما اگر از این سرمایه جاری غفلت ورزیم، خود
عامل بروز انواع انحراف های فکری، اجتماعی، روانی، اخلاقی و... می گردد و
به میزانی آستانه آسیب پذیری شخص برخوردار از فراغت را گسترش می دهد، به
طوری که به آسانی با طوفان مشکلات اخلاقی و بزهکاری ها و انحرافات فکری
همراه شده، با به کوچک ترین موج اجتماعی منحرف متزلزل می گردد. از این
حداقل روشن شد که برای پرهیز از انواع آسیب ها باید در تدارک مناسب اوقات
فراغت برآییم؛ هر چند که عقل، ما را به بهره برداری مطلوب و ایده آل از
این سرمایه فرا می خواند. متأسفانه، در کشور ما با وجود چندین فراغت ملّی،
تا کنون هیچ برنامه ریزی ملّی و گسترده ای که مناسب گستردگی فراغت باشد
طراحی و اجراء نشده است. پرواضح است که برنامه های کوچک نمی توانند،
موفقیت آمیز باشند البته، همین میزان نیز در خور تقدیر است و با مرتفع
ساختن اشکالات موجود، می توان به سوی یک فراغت ایده آل و خلاق پرور قدم
برداشت. پسندیده است که در اینجا به عنوان پیشنهاد به برخی از اشکالات
موجود در این مورد اشاره کنیم: برداشت غلط از مفهوم فراغت به ویژه
برای خانواده ها عدم توجه و گاه اهتمام لازم از طرف مسئولین و
والدین که علی رغم شناخت اهمیت و پی بردن به نقش اوقات فراغت در پیشرفت،
در میدان عمل کمتر به آن توجه دارند و یا به میزان لازم اهتمام ندارند.
عدم وجود متخصصین مختلف، بخصوص که در فعالیت های اوقات فراغت، تنها عنصر
آموزش مطرح نیست، بلکه عناصر متعدد مدخلیت دارند که در تعامل با هم ظرافت
عمل را مضاعف و حساسیت کار را بالا می برند و لذا وجود متخصصین دقیق و
مجرب ضروری است. ضعف امکانات یا وجود مشکلات بر سر راه تحقق یک
برنامه مطلوب بدان امید که مسئولین و والدین، هر یک به میزان توان خود در
این امر مهم مشارکت فعال داشته باشند و مشکلات را مرتفع سازند.. کلیات
11. مفهوم
اوقات فراغت
12. تبیین حدود معنائی اوقات فراغت
13. فلسفه تربیتی و آموزشی اوقات فراغت
14. مکاتب فلسفی و اوقات فراغت
دیدگاه فلسفه ایده الیسم:
دیدگاه
رئالیسم:
دیدگاه پراگماتیسم:
2 - آموزش و پرورش در
اوقات فراغت
21 اهمیت اوقات فراغت در تعلیم و تربیت
22. کلیات برنامه
اوقات فراغت
2 2
1. اهداف:
الف) رفع
نواقص و کمبودهای گذشته
ب. برآورده ساختن نیازها و ضروریات
امروز و فعلی
ج) برآورده ساختن نیازهای آینده و یا
زمینه سازی برای آینده
2 2 3. راهکارها
الف)
کلاس آموزش تئوری در قالب؛
ب)
کارگاه آموزش فنی و علمی (حرفه ای)
ج) اردوهای تفریحی و
آموزشی
د) بازدید علمی
2-2-4. محتوا
الف) آموزشی
الف 1. با هدف آموزشی شامل:
الف
2. با هدف زمینه سازی آموزشی؛
ب)
پرورشی
2 2 5. پیامدهای نبود برنامه اوقات فراغت